کد مطلب:313982 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:187

من تنها به حرم حضرت اباالفضل العباس می روم
مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ هادی حائری شیرازی، فرزند مرحوم ملا امین شیرازی، یكی از عالمان وارسته و متقی كربلای معلی به شمار می آمده. او كه در سال 1308 هجری قمری متولد شده بود، مدتها در حوزه ی علمیه ی نجف اشرف و كربلا به تحصیل و سپس به تدریس سطوح عالیه اشتغال داشت و در جمع حضرات آیات عظام میرزا مهدی شیرازی، حاج شیخ یوسف بیارجمندی، حاج شیخ محمدرضا اصفهانی و... از مشاوران نزدیك و خواص اصحاب فقیه زاهد مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی (ره) محسوب می شد. فرزند ایشان آقای حاج محمد حسن - كه اكنون یكی از بازاریان تهران است - جریان زیر را به نقل از مادرشان بازگو نموده است:

منزل مرحوم والد سابقا در محله ی جیه در كوچه ای پشت مدرسه ی الخدیجة الكبری علیها السلام در خیابان سرسدر قرار داشت. روزی جمعی از اشرار وابسته به یكی از خاندانهای معروف به نام... كه حرمت علم را نشناخته و از درك منزلت عالمان عاجز و بیگانه بودند، در راه خانه متعرض مرحوم والد شده و به ایشان جسارت و بی ادبی روا می دارند، تا آنجا عمامه ی ایشان از سر مبارك بر زمین می افتد. او با ناراحتی تمام به منزل رفته و دوباره عمامه را به سر پیچیده و از منزل خارج می شود. آنان به گمان اینكه او قصد شكایت به كلانتری را دارد، دیگر بار راه را بر او سد كرده و مقصد را می پرسند، ایشان می گوید: خیر، من تنها به حرم اباالفضل العباس علیه السلام می روم. آن بی معرفتان قضیه را سبك انگاشته و راه را باز می كنند و ایشان به طرف حرم مطهر رهسپار می گردند و پس از عرض حال به منزل باز می گردند.

همان شب یكی از جوانان آن خاندان، بدون آنكه سابقه ی بیماری داشته باشد، ناگهان گرفتار مرگ می شود. فردای آن روز هنوز از كار تجهیز او كاملا فارغ نشده بودند كه باز هم مرگ سراغ جوانی دیگر از ایشان می آید، و روز سوم هم...

بالاخره عاقلان قوم بالاتفاق جمع شده و به منزل مرحوم حاج شیخ هادی می آیند، و ضمن گریه و زاری به دست و پای ایشان افتاده و طلب حلالیت و كسب رضایت می كنند،



[ صفحه 361]



و عرضه می دارند مگر شما می خواهید همه ی خانه های ما را تاریك كنید. ایشان در پاسخ می گوید: من فقط خدمت آقا عرض حال كردم و بس، و درخواست انجام كاری معین نكردم و آن را به خود آقا واگذار كردم.

سرانجام با انجام عذر خواهی، جریان مرگ و میرها خاتمه می یابد.

آن بزرگوار در سال 1364 هجری قمری دار فانی را وداع گفته و در صحن مطهر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مدفون شدند. مرحوم آیة الله العظمی آقای شیخ محمد رضا طبسی نجفی (قدس سره) داماد ایشان بودند.

می بوسید!



آن نخل به خون طپیده را می بوسید

آن مشك زهم دریده را می بوسید



خورشید كنار علقمه خم شده بود

دستان زتن بریده را می بوسید [1] .




[1] سروده ي محمدرضا سهرابي نژاد (م. پاييز).